۱۳۹۲ مهر ۱۹, جمعه

نازِ آبی رنگِ واقعی ام

کجا پنهان کرده ای خودت را؟
کِی؟
چطور؟
کجا  ظهور خواهی کرد ای ابله؟
پاره کن این لباس تلخ و لیز را
عریان شو و با خود حقیقی ات به خواب برو.
تو نمی توانی همه چیز باشی
بیدار شو و گریه کن
این مسابقه تنها یک شرکت کننده دارد.
رها کن
بگذار و بگذر
نترس
نازهای پلاستیکیِ کهنه ات را رها کن
خیلی شگفت انگیز است که با نازِ آبی رنگِ واقعی اَت از خواب بیدار شوی.
من با نازِ آبی رنگِ واقعی اَم به خواب می روم و خواب کرۀ محلی با پنیرِ لیغوان خواهم دید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر